کارآفرینی و سابقه تاریخی آن در جهان و ایران
یوسف زنگانه، مجتبی زنگانه، سیدامید روانفر
مقدمه
کارآفرینی در کشور ما گفتمان جدیدی بوده و تا چند سال پیش جایگاهی نداشت، اما امروز با اجرای پروژههای پژوهشی چون (GEM) Global Entrepreneurship Monitorکه با اندازهگیری شاخص های استاندارد امکان شناخت دقیق از وضعیت کارآفرینی را فراهم میکند به عنوان راهبردی اثربخش برای توسعه اقتصادی و اجتماعی شناخته شده است. (جهانی، 1387،ص30)
جوامع پیشرفته ی امروزی، توسعه ی خود را وامدار انسانهایی هستند که قادر به تبدیل آرزوها و نظرهای خلاقانه ی خود به حقیقت بوده اند، روحیه ی استقلال طلبی برای کاوش موقعیت های جدید را داشته اند و از جرات کافی برای مبارزه با روشهای متداول و جاافتاده برخوردار بوده اند(احمدپورداریانی و همکار، 1387،ص9).
کارآفرینی بر روند رشد و توسعه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در کشورهای در حال توسعه نقش بسزایی دارد. بر این اساس، بنیان پیشرفت و توسعه، قدرت مغز و فکر است، نه قدرت زور و بازو یا پول (افجه، 1370، ص 16).
واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre است که مفهوم تعهدکردن کاری را در بر میگیرد (احمدپورداریانی و همکار، 1387،ص45). بنابـر تعریف واژنامه دانشگـاهی وبست: کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره هـای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی ، اداره و تقبل کند (جهانی، 1387،ص30) و همچنین کارآفرین کسی است که تعهد میکند تا سازماندهی و مدیریت کسب و کار جدیدی را که توام باریسک است بپذیرد(احمدپورداریانی و همکار، 1387،ص45).
سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی
سابقه کارآفرینی در جهان
کارآفرینی موضوعی میان رشته ای است که رشته های مختلفی همچون اقتصاد، روان شناسی،مردم شناسی، جامعه شناسی و مدیریت در تکامل آن نقش اساسی داشته اند. (احمدپورداریانی و همکار، 1387،ص46)
اقتصاد دانان نخستین کسانی بودند که در نظریه های اقتصادی خود به تشریح کارآفرین و کارآفرینی پرداختند.
ریچارد کانتیلون در حدود سالهای 1730 میلادی برای اولین بار عوامل اقتصادی را به سه دسته مالکان، عوامل اقتصادی دستمزدبگیر و آن دسته از عوامل اقتصادی که با خطر و ریسک در بازار بورس فعالیت می کنند تقسیم نمود.
ژان باتیستسی اولین کسی بود که بر نقش حیاتی کارآفرینان در بسیج اقتصادی بر اساس اصول بهرهوری تاکید کرد.
ژوزف شومپیتر (1934م) اقتصاددان برجسته، کارآفرینی را موتور محرکهی توسعهی اقتصادی میداند و از آن تحت عنوان " تخریب خلاق" یاد میکند(احمدپورداریانی و همکار،1387،ص47-46) و می گوید: نقش کارآفرین نوآوری است . از دیدگاه وی ارائه کالایی جدید ، ارائه روشی جدید در فرآیند تولید ، گشایش بازاری تازه ، یافتن منابع جدید و ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در صنعت و... از فعالیت های کارآفرینان است. (احمدپورداریانی، سایت خانه کارآفرینان ایران)
کار شومپیتر در مورد توسعه ی اقتصادی و کارآفرینی، تاثیر به سزایی بر آثار بعدی در مورد کارآفرینی داشته است، به طوری که وی را پدر کارآفرینی مینامند (احمدپورداریانی و همکار، 1387،ص47).
کـرزنر نیز کـه از استــادان اقتصاد دانشگاه نیویورک می باشد کارآفرینی را این گونه تشریح می کند: کارآفرینی یعنی ایجاد سازگاری و هماهنگی متقابل بیشتر در عملیات بازارها. (احمدپورداریانی، سایت خانه کارآفرینان ایران)
در مجموع، سه نگرش اصلی اقتصادی در حوزهی کارآفرینی وجود دارد:
1- مکتب نئوکلاسیک
2- مکتب اتریش
3- مکتب شومپیتر
در مکتب نئوکلاسیک، کارآفرین یک صاعقه ی حسابگر است.افرادی که به سرعت رعد و برق، گزینه ها و فرآیندهای مولد را بررسی و بهترین گزینه ها را انتخاب میکنند. مکتب اقتصادی اتریش، مفهومی پویاتر و غنی تر از کارآفرینی مطرح می کند. بر اساس رویکرد این مکتب، کارآفرینان فرصتهای بازار نامتعادل را کشف و از آن بهره برداری میکنند تا بازار به موقعیت تعادل برسد. شومپیتر به عنوان داشجوی مکتب اتریش، کارآفرین را فردی متفکر، جسور و رهبری الهام بخش میداندکه باید با ترکیب منابع اقتصادی در قالب روشی جدید، عدم تعادل اقتصادی ایجادکند (احمدپورداریانی و همکار، 1387، ص47).
سابقه کارآفرینی در ایران
علیرغم اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه 1970 به بعد موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه هم از اواخر دهه 1980 این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه ،توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود . حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیش بینی حادتر شدن آن در دهه 1380 موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه ، موضوعتوسعهکارآفرینی موردتوجه قرارگیرد. در برنامه اخیر،توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانه های علوم تحقیقات و فناوری ، بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی ،جهاد کشاورزی ،صنایع و معادن و فلزات و همچنین موسسه جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیت های آنها ، مطرح شده است .
آموزش کارآفرینی، امروزه در کشور های صنعتی و فراصنعتی بخش قابل توجهی از برنامه های آموزشی دانشگاه ها را به خود اختصاص داده است. در ایالات متحده، بیش از 50 دانشگاه (22 دانشگاه در بالاتر از 5 رشته تحصیلی) ، آلمان 42 دانشگاه، سوئد 8 دانشگاه، ایتالیا 5 دانشگاه، فنلاند 6 دانشگاه، اتریش 7 دانشگاه، مالزی 4 دانشگاه، مجارستان 7 و در تایوان و بنگلادش و اندونزی حداقل 2 دانشگاه، کارافرینی را تدریس میکنند.در ایران نیز طی سالیان اخیر،در حدود12 مرکز کارآفرینی کار خود را در دانشگاههای کشور آغاز کرده اند که این مراکز مسئول تحقیق و آموزش را بر عهده دارند.
در کشور ما در چند ساله اخیر به موضوع کارآفرینی توجه شده و قبل از آن، به جز چند مورد خاص، تقریباً سابقه ای در زمینه فعالیت در خصوص آن وجود نداشته است.
براساس برنامه سوم توسعه، طرحی تحت عنوان " طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاه های کشور " که به اختصار (کاراد) نام گرفت ،تدوین و اجرای آن با نظر سازمان مدیریت و برنامه ریزی و وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری در 12 دانشگاه کشور شروع و مسوولیت پیگیری اجرا و امور ستادی آن از سوی وزارت علوم در اواخر سال 1379 به سازمان سنجش آموزش کشور واگذار گردید.( پایگاه اینترنتی مرکز کارآفرینی دانشگاه گیلان).
طرح کاراد
این طرح با هدف رفع معضل بیکاری در کشور و نیز بهره مند شدن از سایر پیامدهای کارآفرینی همانند بروز خلاقیت ها ، تولید ثروت ، ایجاد، تولید و به کارگیری فناوری ، رشد اعتماد به نفس در بین دانشگاهیان و فارغ التحصیلان و جلوگیری از مهاجرت نخبگان ارائه شده است.
اهداف طرح کاراد به شرح ذیل می باشد:
- ترویج روحیه و فرهنگ کارآفرینی و ارتقاء شناخت جامعه دانشگاهی نسبت به کارآفرینی، کارآفرینان و نقش آنان در رونق اقتصادی، ایجاد اشتغال و رفاه.
- ترغیب و جذب جامعه دانشگاهی به دوره های آموزش کارآفرینی.
- گسترش تحقیقات تفصیلی در خصوص کارآفرینان، پروژه های کارآفرینی، محیط و فضای کارآفرینان و سایر زمینه های مرتبط با توجه به شرایط و مقتضیات ایران.
تعاریف کارآفرینی
اولین تعاریف کارآفرینی در قرون 15 و 16 میلادی ارائه میشود. این دوره همزمان با به قدرت رسیدن حکومتهای فئودالی در اروپا است و کارآفرین کسی است که مسوولیت اجرای پروژه های بزرگ را برعهده دارد و البته در این راه مخاطره ای را نمیپذیرد، زیرا عموما منابع توسط حکومت محلی تامین میشود و او صرفا مدیریت میکند. نمونه بارز کارآفرینان در این دوره معماران مسوول ساخت کلیسا، قطعه ها و تاسیسات نظامی هستند.
دوره دوم مقارن با قرن 17 میلادی است. در این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی بعد جدیدی به کارآفرینی اضافه شده است: مخاطره. کانیلون، یکی از اولین محققین در این زمینه، کارآفرینی را این گونه تعریف میکند: کارآفرین کسی است که منابع را با قیمتی نامشخص و تضمین نشده میفروشد، از این رو مخاطره پذیر است. کارآفرینی در این دوره شامل کسانی نظیر بازرگانان، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی است.
در دوره سوم– قرن 18 و 19 و اوایل قرن 20 میلادی– کارآفرین از تامینکننده سرمایه متمایزمیگردد. یعنی کسی که مخاطره میکند با کسی که سرمایه را تامین میکند، متفاوت است.ادیسون به عنوان یکی از کارآفرینان این دوره،پایه گذار فن آوری های جدید شناخته میشود ولی او سرمایه مورد نیاز فعالیتهای خود را از طریق اخذ وام از سرمایه گذاران خصوصی تامین میکرد. همچنین در این دوره کارآفرین و مدیرکسب و کار نیز از هم متمایز میشوند. کسی که سود حاصل از سرمایه را دریافت میکند، با شخصی که سود حاصل از توانمندیهای مدیریتی را دریافت میکند، تفاوت دارد. به عبارت دیگر این دوره، دوره تمایز کار آفرینان از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد است.
در دهه های میانی قرن 20 میلادی، مفهوم نوآوری به یکی از اجزای اصلی تعریف کارآفرینی تبدیل میشود. اضافه شدن این مفهوم در دوره چهارم به خاطر افزایش رقابت در بازار محصولات و تلاش در استفاده از نوآوری برای ایجاد مزیت رقابتی در کسب و کارهای موجود و بقای آنها است. از تعاریف این دوره میتوان به تعریف شومیپیتر اشاره کرده: «کارآفرین فردی نوآور وتوسعه دهنده فنآوری های به کار گرفته نشده است.»
در دوران معاصر از سال1980 تا کنون همزمان با موج جدید ایجاد کسب و کارهای کوچک و رشد اقتصادی و شناخته شدن کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این ساز و کار، توجه زیادی به این مفهوم جلب شد. تا این زمان کارآفرینی فقط از دیدگاه محققان اقتصادی مورد بررسی قرار میگرفت. ولی در این دوره توجه جامعهشناسان و روانشناسان نیز به این مفهوم معطوف شده و عمده توجه این محققان بر شناخت ویژگیهای کارآفرینان و علل حرکت فرد به سوی کارآفرینی است.
از تعاریف شناخته شده تر این دوره می توان به مورد ذیل اشاره کرد:
کارآفرینی روند پویایی در جهت افزایش و ایجاد سرمایه است، این کار توسط کسی انجام می شود که مخاطره از دست دادن زمان یا فرصت های شغلی دیگر را با هدف ایجاد ارزش برای یک محصول یا خدمت می پذیرد.
امروزه واژه کارآفرینی مفاهیمی از قبیل مخاطره پذیری، ایجاد/تجدید ساختار یک واحد اقتصادی- اجتماعی و رضایت شخصی و استقلال طلبی را در ذهن متبادر می سازد.
کار آفرین ایده ای را یافته و آن را تبدیل به فرصتی اقتصادی می کند. در فضای کسب و کار، فرصت، فکر نویی است که قابلیت تجاری شدن دارد. آگاهی از محیط بازار و نیازهای مشتری و نگرش کارآفرین او را در یافتن فرصت و پرداختن به آن یاری می دهد. سپس کارآفرین یک طرح تجاری می نویسد که در آن مسائلی چون بازار محصول یا خدمت، مسائل حقوقی و قانونی شرکت، تامین سرمایه راه اندازی و رشد، سازماندهی و مدیریت کسب و کار را بررسی می نماید.
در واقع کارآفرین مانند یک رهبر ارکستر وظیفه دارد که مهارت ها و توانایی های مختلفی را در کنار هم جمع نماید و برنامه ای تدوین شده ارائه دهد. همانطور که صدا باید دلنشین باشد، طرح نهایی کارآفرین نیز باید زیبا باشد (روزنامه دنیای اقتصاد، 1387، ص31) .
همچنین کارآفرین، فردی است که دارای ایده و فکر جدید میباشد و با بسیج منابع از طریق فرآیند ایجاد کسب و کار (کسب و کار الکترونیک یا اینترنتی، کسب و کار خانگی، کسب و کار خانوادگی، کسب و کار کوچک و متوسط) که توام با مخاطره مالی و اجتماعی و حیثیتی است، محصول و خدمت جدید به بازار عرضه میکند(احمدپورداریانی و همکار، 1387، ص48) .
دو رویکرد متفاوت به کارآفرینی وجود دارد، رویکرد شخصیتی و رویکرد رفتاری. در رویکرد شخصیتی، تمرکز بر کارآفرین و شناسایی ویژگی های فردی اوست. در واقع این رویکرد تقدم زمانی دارد چرا که اول کارآفرینان وجود داشتند و بعد کارآفرینی به عنوان یک مفهوم مستقل به وجود آمد. در رویکرد رفتاری تکیه بر رفتارهای کارآفرین در فرآیند راه اندازی یک کسب و کار است. البته قابل ذکر است امروزه کارآفرین تنها یک جزء از فرآیند کارآفرینی است.
با توجه به سیر تعاریف کارآفرینی ، تعریفی که می توان ارائه کرد، این باشد: کارآفرینی عبارت است از فرآیند نوآوری و بهره گیری از فرصت ها، با تلاش و پشتکار بسیار و همراه با پذیرش ریسک های مالی، روانی و اجتماعی که با انگیزه کسب سود مالی، توفیق طلبی، رضایت شخصی و استقلال صورت پذیرند (روزنامه دنیای اقتصاد، 1387، ص31).
اهمیت و ضرورت کارآفرینی
بی شک، روند توسعه ی اقتصادی در کشورهای توسعه یافته، بیانگر این واقعیت است که اقتصاد تحت تاثیر کارآفرینی است، به گونهای که کارآفرینان در توسعه ی اقتصادی کشورهای توسعه یافته، نقش محوری داشته اند و کشورهای توسعه نیافته اهمیت آن را در توسعه ی اقتصادی نادیده گرفتهاند؛ سرمایه ی در دسترس کشورها را کشف و از آن بهره برداری میکنند (روزنامه دنیای اقتصاد، 1387، ص31).
تاریخچه ی توسعه ی اقتصادی در کشورهای توسعه یافته، مستنداتی برای حمایت از این واقعیت فراهم میآورد که اقتصاد، تحت تاثیر کارآفرینی است.
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد علت توسعه کشورهایی همچون آمریکا و ژاپن و آلمان که از نظر صنعتی توسعه یافته اند،کارآفرینی است (احمدپورداریانی و همکار، 1387،ص49).
کارآفرینی را میتوان عامل تحریک و تشویق حس رقابت، عامل تحریک ترکیب و مهیا کردن عوامل تولید، عامل ساماندهی منابع و استفاده ی اثربخش از آنها، عاما یکپارچگی و ارتباط بازارها، عامل رفع خلل، شکافها و تنگناهای بازار و اجتماع، یکی از عوامل تحول و تجدید ملی و محلی، عامل شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید، عامل نوآوری و روان کنندهی تغییر و عامل تعادل در اقتصاد پویا، تلقی کرد (احمدپورداریانی و همکار، 1387،ص50).
انواع کارآفرینی
کارآفرینی و کسب و کارهای مخاطره آمیز، محرک توسعه ی اقتصادی است و کارآفرینان که در راس کسب و کارهای مخاطره آمیزند، در جستجوی فرصت هایند و خلاقیت، ابزاری برای موفقیت آنان محسوب میشود (احمدپورداریانی و همکار، 1387،ص51).
اساساٌ کارآفرینی و رفتار کارآفرینانه در هر زمینهای قابل پیگیری است. مهمترین این زمینه ها عبارت اند از: کسب و کارهای بازرگانی و تجاری، امور اجتماعی، امور علمی، امور هنری، امور ورزشی، امور اکتشافی و ماجراجویانه و بسیاری از زمینه های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی دیگر (مقیمی، 1382).
تقسیم بندی های مختلفی از کارآفرینی صورت گرفته است که مهمترین آنها عبارت است از:
1- کار آفرینی فردی(مستقل): حالتی است که فردی کسب و کار مستقلی را ایجاد میکند یا نمایندگی آن را از طریق شناسایی فرصت و بسیج منابع و امکانات لازم به دست میآورد و تمرکز او بر نوآوری، توسعه ی فرآیند، ایجاد محصولات یا خدمات جدید است.
2- کارآفرینی سازمانی یا درون سازمانی: شامل پرورش رفتار کارآفرینانه در سازمانی است که قبلاً تاسیس شده و فرآیندی است که محصولات(خدمات) یا فرآیندهای نوآورانه با خلق فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان ایجاد میشود(احمدپورداریانی و همکار، 1387،ص51). پینگات، کارآفرینی درون سازمانی را این چنین تعریف می کند: کارآفرین درون سازمانی، رؤیا پردازی! است که مسئولیت به ثمر رساندن یک نوآوری رادرون سازمان برعهده میگیرد.او ادامه می دهد کارآفرین درون سازمانی ممکن است مبتکر یا مخترع باشد اما همیشه فردی است که می داند چگونه یک ایده را به واقعیتی سودآور تبدیل کند.
3- کارآفرینی شرکتی: شامل فعالیت های رسمی و غیررسمی است که با هدف ایجاد کسب و کار جدید، محصول و فرآیندهای جدید و توسعه بازار صورت می گیرد. تحقیقات جدید سه مفهوم را در تعریف کارآفرینی شرکتی نام می برند: تجدید راهبرد (نوسازی راهبردها/ تجدید ساختار سازمان)، نوآوری (ارائه چیز جدیدی به بازار) و کسب و کار درون شرکت (فعالیت های کارآفرینانه شرکتی که منجر به ایجاد کسب و کاری جدید در درون شرکت مادر می شوند). تمایل به اینگونه کارآفرینی در پاسخ به افزایش سریع تعداد رقبا، عدم اعتماد به شیوه های سنتی کسب و کار، حرکت تعداد زیادی از افراد نخبه به سمت ایجاد کسب کارهای کوچک مستقل، رقابت بین المللی و نیاز به افزایش بهره وری افزایش یافته است. در شرکت های جدید انقلاب جدیدی به سوی تسهیل امر کارآفرینی درون سازمانی و تقدیر از کارآفرینان درون سازمانی جریان دارد.( پایگاه اینترنتی مرکز کارآفرینی دانشگاه گیلان)
نموادر 1- انواع کارآفرینی
فرآیند کارآفرینی
ویلیام بای گریو بر این باور است که فرآیند کارآفرینی شامل فعالیتها، وظائف و اقدامات مرتبط با درک فرصتها و ایجاد سازمانها برای تعقیب فرصتهاست.
کارآفرینی فرآیندی است که از عناصر مختلفی تشکیل شده است. مهمترین اجزای فرآیند کارآفرینی به شرح ذیل میباشد:
1- کارآفرین: فردی که به صورت آگاهانه تصمیم میگیرد کسب و کار مخاطره آمیز جدیدی را آغاز کند و کلیدی ترین جزء فرآیند کارآفرینی است.
2- فرصت: فرصتهای زیادی در جامعه برای کسب و کار وجود دارد؛ ولی کارآفرین با تجربه و تحلیل و شناسایی موقعیت های بازار، فرصتهایی را که از ظرفیت بالایی برخوردارند، برای شروع کسب و کار خود برمیگزیند.
3- ساختار: کارآفرین برای انجام کسب و کار خود باید مشخص سازد که در قالب چه نوع ساختاری (به صورت فردی، شراکتی یا شرکتی) میخواهد فعالیت خود را آغاز کند.
4- منابع: منابع مالی و انسانی شناسایی و حمایت سرمایه گذاران جلب میشود.
5- استراتژی و برنامه ی کسب و کار: اهداف کلی، استراتژیها و برنامههای تفصیلی کسب و کار تعیین می شوند(احمدپورداریانی و همکار، 1387،ص52).
نموادر 2- فرآیند کارآفرینی
جمع بندی و نتیجه گیری
کارآفرینی و کسب و کارهای مخاطره آمیز، محرک توسعه ی اقتصادی است و کارآفرینان که در راس کسب و کارهای مخاطره آمیزند، در جستجوی فرصت هایند و خلاقیت، ابزاری برای موفقیت آنان محسوب میشود . کارآفرین مانند یک رهبر ارکستر وظیفه دارد که مهارت ها و توانایی های مختلفی را در کنار هم جمع نماید و برنامه ای تدوین شده ارائه دهد. کارآفرینی در روند رشد و توسعه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نقش بسزایی دارد. بر این اساس، بنیان پیشرفت و توسعه، قدرت مغز و فکر است، نه قدرت زور و بازو یا پول. آموزش کارآفرین تنها منبع اصلی توسعه و پیشرفت است. اندازهگیری شاخص های استاندارد امکان شناخت دقیق از وضعیت کارآفرینی را فراهم میکند . اقتصاد تحت تاثیر کارآفرینی بوده به گونهای که کارآفرینان در توسعهی اقتصادی کشورهای توسعه یافته، نقش محوری داشته اند و کشورهای توسعه نیافته اهمیت آن را در توسعه ی اقتصادی نادیده گرفته اند.
منابع و ماخذ:
1-احمدپورداریانی،محمود،مقیمی، سیدمحمد،1387، مبانی کارآفرینی، تهران: انتشارات فراندیش.
2-جهانی، حدیث، 1387، اقتصاد جهان بر شانه کارآفرینان، روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 1610.
3-افجه،سیدعلی اکبر،1370،شوک آینده:جا به جایی در قدرت، فصلنامه دانش مدیریت،شماره 15.
4-احمدپورداریانی،محمود،کارآفرینی چیست،خانه کارآفرینان ایران، www.karafariny.com.
5- 1387، کارآفرینی چیست، روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 1604.
6-مقیمی، سیدمحمد، 1382، کارآفرینی اجتماعی، فصلنامه رهیافت، شماره 29.
7-پایگاه اینترنتی مرکز کارآفرینی دانشگاه گیلان، www.guilan.ac.ir .