آه ؛ آزادی چه جنایاتی که با نام تو مرتکب نمی شوند.
این جمله معروف که بیش از دو قرن است بر زبانها جاری است و در بحرانهای تاریخی و انقلابها همیشه تکرار شده است منسوب به زنی آزادیخواه است که در اقلاب کبیر فرانسه نقشی اکتیو داشت و سرانجام سرش را با گیو تین از تنش جدا کردند. شاید تا کنون کمتر کسی می دانسته که این جمله معروف از یک زن آزادیخواه بوده که به نام آزادی تن در داده است .
مسله زنان در جهان قضیه ای تازه نیست ؛ اگر ما تاریخ بشریت را پیش روی قرار بدهیم و نگاهی اجمالی به آن داشته باشیم به یک واقعیت تلخ و انکار ناپذیر برخورد می کنیم که همواره و در همه ادوار و حتی در بین مللها و ادیانهای مختلف سعی بر آن بوده که جایگاه زنان تحریف گشته و به حاشیه رانده شوند . در واقع هدف آن بوده که زنان را به مثابه جنسی پست ؛ بی ارزش و یا موجودی ضعیف ؛ کم عقل ؛ شیطان صفت نشان دهند و آن نقش محوری و کلیدی آنان را در دوران نئو لوتیک و در خانواده و جامعه نادیده گرفته و با تقسم ناعادلانه کاری زنان را به چنین هدفی بیشتر سوق داده اند .
و حال اگر از پنجره ای دیگر به تاریخ بنگریم می بینیم هنگامی که انسان از حالت پریمانی به تدریج دچار دگرگونی و تحول فکری و فیزیکی شد و حالت امروزی اما ناتمام آن را به خود گرفت این یکی از جنسها بود که پیشاهنگی پرورش و پیشرفت انسانیت را بر عهده داشت و برای آیندگان راه پیشرفت و ترقی را هموار کرد . اولین پیشرفت و اولین انقلاب در جامعه انسانی نیز توسط همین جنس صورت گرفت . البته این به معنی بلا اثر نمودن جنس دیگر نمی باشد ؛ اما نقش آن را به آسانی می توان پاسیو قلمداد کرد ...
زن از همان ابتدای زندگی یعنی هنگامیکه انسان هنوز فرق میان خود و سایر موجودات را درک نکرده بود پیشاهنگ تغییر و تحول و پیشرفت بوده است . بیهوده نیست که نام دیگر عصر نو سنگی را ( دوران نئو لوتیک ) عصر مادر سالار می باشد . این به آن معنی نیست که زن در آن دوران تنها می زیسته است بلکه بیانگر فعال بودن و هم چنین تلاش بی وقفه زن در ایجاد تغییر و تحولات و پیشرفتهای گوناگون می باشد. از طرفی به عنوان یک زن و یک عضو در جامعه انسانی ؛ آنچه را که در برابر آن احساس مسولیت کرده و یا حتی در برابر آن بی تفاوت بوده بطور موفقیت آمیزی بجای آورده است . از طرفی دیگر بعنوان مادر ؛ در پرورش و تربیت نسل بشر وظایف خود را بدون چشم داشت و کوچکترین توقعی اجرا کرده است.
از این رو باید به عنوان اولین انقلاب یاد کرد. ممکن است امروز به خاطر محدودیتهایی که سیستمهای مرد سالار در موارد گوناگون ایجاد کرده اند این مورد بسیار معمولی به نظر برسد ؛ اما برای دورانی که هنوز انسان به صورت سیار زندگی می کرده است بدون شک انقلابی وجدانی ؛ اخلاقی؛ اجتماعی می باشد زن در عصر نو سنگی آغاز گر زندگی یکجانشینی و استفاده کردن از طبیعت و امکانات آن می باشد .
-آیا جامعه را زنان تشکیل می دهند یا مردان ؟
بر همگان هویداست که جامعه از دو جنس زن و مرد بوجود آمده است . در واقع می توان ان را به دو کفه ترازو یا دو قطب پوزتیو نگاتبو تشبیه کرد که یک طرف آن را زنان و طرف دیگر را مردان تشکیل می دهند یا به قولی زنان نیمی از آسمان و مردان نیم دیگر آنند . اما متاسفانه اگر به دقت به جوامع مختلف بنگریم خواهیم دید که تعادل و توازن بین دو نسل بشریت در نهایت تضاد و تناقض می باشند . به صورتی که جنس زن منفعل و از تمام عرصه ها « اجتماعی؛ فرهنگی؛ اقتصادی؛ سیاسی» دور گشته و روز به روز بیشتر غرق در باتلاق دنیای مرد سالارانه می گردند.
- وضع حقوقی زن در نظام حقوقی ایران
اگر ما به قانون اساسی کشورمان ایران مختصر نگاهی داشته باشیم و حداقل یک بار صفحات آن را ورق زده باشیم ؛ می بینیم که از 177 اصل تنها یک اصل که همان اصل بیست ویکم است به زنان که اکنون بیش از نصف جامعه را تشکیل می دهند اختصاص یافته است. شاید بتوان گفت که این نشانه عدم توجه به حقوق زنان و بی اهمیت جلوه دادن این قشر می باشد .
حال با توجه به اینکه زنان زیاد مورد توجه قانون اساسی که همانا قانون بر تر و به اصطلاحی دیگر قانون مادر است قرار نگرفته اند و در سایر قوانین نیز ( قانون مجازات اسلامی – قانون مدنی – قوانین استخدامی ) با توجه به نص صریح موارد قانونی مورد تبعیض واقع شده اند .
ماده 75 قانون مجازات اسلامی ذکر کرده است که « در صورتیکه زنا فقط موجب حد جلد باشد به شهادت دو مرد عادل همراه با چهار زن عادل ثابت می شود»
و همچنین در ماده 199 همان قانون مقرر شده که « سرقتی که موجب حد است با یکی از راههای زیر ثابت می شود :
1- شهادت دو مرد عادل 2- ....
می بینیم که در این دو ماده مسئله شهادت مطرح شده است که با توجه به برداشتی که از مواد می توان کرد آن است که حقوق دو زن مساوی با یک مرد می باشد پس اگر مرد در اینجا شهادت نادرست بدهد و زن نیز شهادت درست بدهد شهادت مرد مورد قبول واقع می شود . یعنی دو انسان تنها به خاطر جنسیت ( زن بودن ) در مقابل یک انسان دیگر ( مرد بودن) قرار می گیرد دو جنسی که که هر یک از یک چیز خلق شده اند و سرشت آنها نیز یکی است و در نهایت نیز هر دو به یک جا باز می گردند و در پیشگاه خداوند متعال بدون هیچ تبعیضی محاکمه می شود . اما در اینجا مشخص نیست که آیا این قوانین با توجه به جنیست وضع شده اند یا با توجه به حقوق انسانی .
و ماده 906 قانون مدنی نیز بیان داشته که « اگر برای متوفی اولاد یا اولاد اولاد از هر درجه که باشند موجود نباشد هر یک از ابوین در صورت انفراد تمام ارث را میبرد و اگر پدر یا مادر میت هر دو زنده باشند مادر یک ثلث و پدر دو ثلث می برد . لیکن اگر مادر حاجب داشته باشد سدس از ترکه متعلق به مادر و بقیه مال پدر است .
و ماده 907 نیز ابراز می دارد که« اگر متوفی ابوین نداشته باشد و یک یا چند نفر اولاد داشته باشد ترکه به طریق ذیل می شود :
اگر فرزند منحصر به یکی از دو جنس باشد خواه پسر خواه دختر تمام ترکه به او می رسد .
اگر فرزند متعدد باشند ولی تمام پسر یا تمام دختر ترکه بین آنها بالسویه تقسیم می شود .
اگر اولاد متعدد باشند و بعضی از آنها پسر و بعضی دختر ؛ پسر دو برابر دختر می برد .
در این دو ماده نیز علت زیادت حصه ذکور در برابر اناث مشخص نسیت ولی می توان گفت که زنان تنها به خاطر زن بودن باید متحمل بسیاری از تبعیضات و محدودیتها قرار بگیرند .
و هم چنین ماده 209 قانون مجازات اسلامی بیان می دارد که « هر گاه مرد مسلمانی عمدا زن مسلمانی را بکشد محکوم به قصاص است لیکن باید ولی زن قبل از قصاص قاتل نصف دیه مرد را به او بپردازند .
قسمت اول ماده که همانا قصاص نمودن مرد می باشد رواست اما قسمت دوم آن نشانگر تفاوت زن و مرد می باشد یعنی قانونگذار آنها را به مثابه کالایی در نظر گرفته که قیمت و نوع آنها متفاوت از یک دیگر است .
پس اگر واقعا در اینجا مسئله جنسیت زن و مرد مطرح نیست دلیل پرداخت نصف دیه از طرف اولیای دم مقتول به قاتل چیست و حال تکلیف خانواده هایی که از نظر مادی دچار مشکل هستنندو به قولی ندارند چیست .؟
و در ماده 1043 قانون مدنی نیز آمده که « نکاح دختر باکره اگر چه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری اوست و هر گاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند اجازه او ساقط و در این صورت دختر می تواند با معرفی کامل مردی که می خواهد با او ازداوج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نمایند .
در این ماده نیز میتوان گفت که یکی از ابتدایی ترین حق زنان مورد تعرض واقع شده که همانا آزادی انتخاب زن در برگزیدن همدم زندگیش می باشد . هم کفو بودن قاعده ای نیست که کسی منکر آن باشد ؛ اما در بسیاری از مواقع پدر یا جد پدری از این اصل سوئ استفاده نموده و در مقابل انتخاب دختر بهانه جویی نموده اند که عواقب بسیار ناگوار و تلخی را به بار اورده اند . و از طرفی دیگر این حق از مادر سلب شده است یعنی اجازه مادر یا عدم اجازه او فاقد اعتبار قانونی است . در اینجا نیز مبهم است که چرا این اجازه فقط ازان اولیای اجباری است و مادر هیچ گونه نقشی ندارد؟
درزمینه ازدواج می توان به ماده 16 اعلامیه جهانی بشر مصوب 15 دسامبر 1948 نیز اشاره نمود که ذکر نموده « هر زن و مرد بالغ حق دارند بدون هیچ محدودیتی از هر بابتی ازدواج کنند و تشکیل خانواده بدهد »
تطبیق این ماده با ماده قبلی ما را به این نتیجه میرساند که رعایت حقوق زن رعایت حقوق بشر است .
در قوانین استخدامی نیز زنان حق استخدامی در بسیاری از مشاغل را ندارند مثلا زنان نمی توانند بعنوان قاضی در دادگاهها قضاوت کنند بلکه تنها به عنوان مشاوره قضایی میتوانند انجام وظیفه نمایند . سالهاست که زنان خود را در عرصه های مختلف به اثبات رسانیده اند اما تا کنون نیز یکی از قربانیان دنیای مرد سالارانه هستند . بطور کلی آنچه می توان نتیجه گرفت این است که این دو جنس بطور مساوی از حقوق و قوانین موجود در جامعه بهره نگشته و تا کنون آنچه برای جنس زن مهیا بوده است نقض روزمره ی حقوق طبیعی و انسانی اش است .
حال اگر گامی فراتر از قوانین کشورمان بنهیم و نگاهی به اعلامیه جهانی حقوق بشرداشته باشیم از همان ابتدا مشخص است که برابری انسانها را مد نظر دارد که نه جنس نه نژاد نه زبان و نه مذهب برای او اهمیت ندارد . بلکه صریحا این معیارها را طرد نموده و انسان بودن را هدف اصلی خود قرار می دهد و حتی ماده 7 آن اعلام میدارد که « همه در برابر قانون برابرند و حق دارند بدون هیچ تبعیضی از حمایت یکسان قانون برخوردار گردند » همه نشانگر کل بودن افراد جامعه است اعم از زن و مرد . پس باید زنان و مردان از حقوق انسانی یکسانی برخوردار باشند؛ اما متاسفانه با پیدایش جامعه طبقاتی و حاکمیت ایدئولوژیکی دیدگاه مرد سالارانه بر تمام ابعاد اقتصادی؛ اجتماعی؛ فرهنگی ؛ سیاسی جامعه مقام زن به درجه ای پایین تر از یک انسان تنزل نموده است که همین تنزل ها باعث آن شده که زنان به مثابه انسانهایی کامل و توانا در نظر گرفته نشوند و این امر نقش بسزایی در اشاعه و رواج انواع مختلف تبعیضات ؛ خشونتها ؛ نابرابریها و بی عدالتی ها در زندگی زنان سراسر جهان داشته است . بطور کلی اندیشه ها و افکارهایی را که از ذهنیت جامعه مرد سالار سر چشمه می گیرد موجب شده که زنان از دستیابی به حقوق طبیعی و انسانی خود باز مانده و در ابعاد مختلف دچار انواع محدودیت ها و ممنوعیت ها گردند .
با پیشرفت حقوق بین الملل در نیمه دوم قرن بیستم تدوین و مقررات راجع به افراد – و در میان آن زن هم – متدوال شد . در این راستا بیشترپیشرفتها در سازمان ملل و کمیسیون حقوق زنان صورت گرفت بطوریکه با تهیه ی گزارشاتی از وضعیت آموزشی؛ اجتماعی؛ سیاسی و... کنوانسیونی مبنی بر تساوی حقوق کاری و سیاسی و آموزشی تصویب نمودند در این کنوانسیون انتخاب کردن و انتخاب شدن و تصدی مشاغل مختلف برای زنان بدون هیچ تبعیضی در نظر گرفته شده است . با وجود این احقاق حقوق زن که حقوقی انسانی بوده به شیوه ای نا انسانانه زیر پا گذاشته می شود و بیشتر به شعاری مبدل شده در جهت اهداف و منابع حکومتهای مردسالار.
همانگونه که قبلا نیز اشاره شد زن در عصر نو سنگی راه پیشرفت و تحول دوران بعدی را هموار کرد ؛ این واقعیتی غیر قابل انکار می باشد . اما متاسفانه دورانهای بعدی به طرز مرموزی این واقعیت را از گردونه تاریخ خارج کردند ؛ البته زن نتوانسته است مرتکب چنین خطایی شود بلکه مرتکبین اصلی این خطای تاریخی سیستم های مرد سالار بوده اند . با آغاز عصر برده داری به لحاظ آنکه اساس این سیستم حول محور حاکم و محکوم بوده است طبیعتا اختلافاتی در جامعه انسانی ظهور می کند ؛ اختلافات طبقاتب؛ جنسی و ... اختلافات بارزی هستند که آثارشان در این دوران نیز قابل مشاهده است .
- وضعیت حقوقی زن و مرد در دین مبین اسلام
اگر نگاهی گذرا به دین مبین اسلام داشته باشیم و وضعیت حقوقی زن را نیز در این عرصه مورد بررسی قرار بدهیم متوجه می شویم که اسلام در باره زن و مرد فلسفه خاصی دارد که با آنچه در قرون گذشته ؛ می گذشته است تفاوت دارد . اسلام زن و مرد را از لحاظ حقوق انسانی مساوی دانسته است یعنی تساوی حقوق آنها را پذیرفته و قبول دارد ؛ اسلام اصل مساوات انساها را درباره زن و مرد رعایت نموده و هیچ گونه امتیازو ترجیحی حقوقی برای مردان نسبت به زنان و بالعکس قائل نیست .
قرآن کریم که کتاب جاودانه و مقدس دین اسلام میباشد جایگاه رفیعی به زن اختصاص داده است به گونه ای که سوره النساء ( سوره چهارم قرآن کریم) بطور کامل به وی تخصیص داده شده است و حتی به کرات دیده می شود که در سایر سوره های دیگر نیز مورد تائید پیغمبر(ص) هستند .
اگر ما سوره النساء را تلاوت نموده باشیم در خواهیم یافت که نخستین فکری که در این سوره مطرح است مساوات میان مردان و زنان از بدو خلقت می باشد . نخستین ایده مساوات در آفرینش آمده است « ای مردمان از پروردگارتان ؛ که شما را از یک تن افرید و همسر او را از او آفرید و از آنها زنان پدید آورد بترسید» بدین شیوه می فهمیم که حتی اسلام نیز روا نمی داند که کوچکترین تبعیضی میان زن و مرد از لحاظ حقوق انسانی شان وجود داشته باشد . اما با تاسف از یک طرف همان دیدگاههای مرد سالارانه و از طرفی دیگر نا آگاهی زنان از بهره مندیهای حقوقی و انسانی خود زمینه را به گونه ای بسیار مناسب برای پیاده کردن آنچه که از این ذهنیت های سنتی بر زن روا می دارند مهیا کرده است ؛ به طرزی که بسیاری از زنان به طبیعی بودن این مسئله در زیر نام تقدیر و سرنوشت خود تن در داده اند و به تعریفی دیگر به روز مره شدن نقض حقوق خویش دچارشده اند .
- نتیجه
امروزه مسائل و جنبشهای زنان حالت توتالیته را به خود گرفته که قوانین بیشتر کشورهای دمکراتیک برای از بین بردن این بی عدالتی و جوابگویی به نیازهای زن که خواهان استقلال حقوق انسانی خود است تدابیر دقیقی اتخاذ کرده اند و زن خود را در تقاطع دو جریان فکری که غالبا با یک دیگر برخرد دارند می بیند : سنت و پیشرفت ؛ پل والری چنین می گوید « سنت و پیشرفت دو دشمن بزرگ نسل بشرند . سنت با بارگرانی از شیوه تفکر گذشته خواهان نگهداری زن در کانون ختنواده است کانونی که با ابعاد جغرافیایی خود زن نمی تواند از آن خارج شود و بدین ترتیب در قلمرو خصوصی بودن در وضعیت نابرابر و خشونتها و تبعیضهات مختلفی باقی مانده است .
میل به پیشرفت چراغ حال را فرا را آینده آرمانی قرار می دهد که هدف ان نیل به مساوات کامل تئوریک حقوق و امکان فعالیت در زندگی است . بدون در نظر گرفتن ریشه افراد یا جنسیت آنان .
در پایان نیز باز خواهم گفت که جامعه از دو جنس زن و مرد تشکیل شده است ؛ پس زمانی می توانیم ادعا کنیم که جامعه ای آزاد داریم که هر دو جنس زن و مرد آزاد باشند و یا به بیانی دیگر آزادی جامعه به آزادی زن وابسته است و نمی توان بدون توجه به آزادی زن به پیشرفت و آزادی جامعه اندیشید . جامعه آزاد به معنای زن آزاد است و زن آزاد تبلور جامعه آزاد است
با تشکر فراوان از دوستان که اظهار لطف کردن
با ارزوی ایجاد عدالت و برابری برای همه بخصوص زنان در سراسر دنیا
نظر یک کارشناس اسلامی در مورد ازدواج مجدد اقایان
مثل قبایل! آمازون
برای گرفتن نظر یک کارشناس مسایل اسلامی در مورد ازدواج مجدد به سراغ جعفر میلانی، پسر آیت ا لله فاضل میلانی میرویم و از او میپرسیم چرا اصلا برای مردان چنین حقی در قوانین اسلامی درنظر گرفته شده. پاسخ آشنایی میدهد، آن هم اینکه :" اصولا شروع و مبدا این قانون از اینجا بود که در روزهای جنگ یا سالهای جنگ تعداد خانمهایی که در اجتماع هستند زیادتر میشد و برای اینکه اختلال پیدا نکند این توازن اسلام این اجازه را خداوند متعالی داده این مفهوم، مفهوم ازدواج مجدد یا ازدواج تعداد بیشتر از یک زن در تمام اجتماعات مختلف بوده است، از روز ازل بوده است، هنوز هم هست، مثلا اجتماعات مختلفی مثل قبایل آمازون!
"
ولی آیا جامعه مدنی ایران "کمی" از قبایل آمازون پیشرفتهتر نیست؟! و تاثیرات این قانون در ایران قرن 21 چه خواهد بود؟ اگر منظور کمک به زنان سرپرست خانواده برای گذران زندگی است، چرا نباید امکانات مادی و معنوی جامعه به منظور بالا بردن تواناییهای زنان بکار گرفته شود. چرا نباید به آنها شانس شرکت در بازار کار را داد، چرا شرایط تحصیلی سهل تری برای آنها ایجاد نمیشود؟ و چرا بجای همه این اقدامات، برعکس قوانینی زنده میشوند که توانایی، روح و شخصیت زنان را سوهان میزنند، که زن را تحقیرمیکنند؟
جعفر میلانی در پاسخ به این اعتراض میگوید: "وقتی مثال آمازون را آوردم قصدم جسارت نبود. ولی از این جهت که خیلی این سوال انجام میشود که چرا ماها، ما میگوییم ماها نیستیم فقط، تمام دنیا هست. این قانونی هست که در تمام دنیا استفاده میشود. ولی حالا شما یک نظریهای را میگویید، اینکه ما کاری بکنیم که خانمها خودشان روی پای خودشان بایستند و هیچ مشکلی نداشته باشند و اگر که فرضاً خدای ناکرده شوهرشان را از دست بدهند یا فوت باشد یا جدایی انجام بشود و یا هر چیز دیگری، خانم روی پای خودش ایستاده باشد و کار خودش را انجام بدهد. چه بهتر! ولیکن وقتی تمام اجتماع حاضر نیست این را قبول بکند و یک درصد خیلی مختصری این وضع را دارند قبول میکنند".
مشکل از خانمهاست!
آقای میلانی در توضیح این که جامعه حاضر نیست این استقلال را برای زن بپذیرد به نکته قابل درنگی اشاره میکند: بیشتر خانمها وقتی با آنها صحبت میکنی، شاید 60 یا 70درصد خانمها بعد از یکیـ دوسال که دانشگاه را تمام میکنند و میآیند بیرون و شروع میکنند بهکارکردن، میگویند که ما درس خواندیم، کار کردیم، خسته شدیم دیگر. الان دیگر میخواهم ازدواج بکنم و یکنفر دیگر خرج من را بدهد و خودم زحمت نکشم این کار را انجام بدهم. این مفهوم هروقت عوض شد، آنوقت میشود روی این نظریه کار کرد که بله، خانمها روی پای خودشان بایستند و کارشان را انجام بدهند.
اشاره غمانگیزی است. شاید کم نباشند دختران جوانی که در اسارت چنین تفکری هستند. اما آیا این تفکر ریشه درتربیت اجتماعی عقب مانده ندارد؟ و آیا اگر سختگیری های بیشمار سد راه درس و کار دختران نباشد، بازهم آنها به سادگی تصمیم به خانه نشینی میگیرند تا مرد خرجی شان را بدهد، زن دوم بشوند یا به زن دوم رضایت دهند؟
خوش به حال آقایان!
آقای میلانی در توضیح لزوم ازدواج مجدد اضافه میکند که این فقط وضع مادی نیست، بالاخره احساس هست، عاطفه هست. خیلی خانمها هستند که نمیتوانند این حالت تنهایی یا تنها بودن را داشته باشند و اگر نگاه بکنید براساس آمارگیرییهایی که در عید انجام شد، در حال حاضر اگر تمام آقایانی که از سن 18 سال به بالا در ایران هستند ازدواج بکنند،بهاضافهی آنهایی که ازدواج کردهاند و تمام شده، هنوز با تعداد نزدیک به نیممیلیون خانم ازدواج نکرده میمانند بالای سن 25 سال آن هم، نه بالای 18 سال. و لذا تعداد خانمها هنوز خیلی بالاتر است از تمام آقایانی که در ایران هستند و شرایط ازدواج را دارند؟
با شنیدن این استدلال فقط میشود گفت: خوش بحال آقایان!
مقررات سخت
ولی اگر قرار باشد به احساس و عاطفه زنان بها داده شود، آیا این شامل حال احساس و عاطفه زنی که به زبان ساده "سرش هوو میآید" میشود؟ این سوال را باید از بیشمار زنان ایرانی پرسید که زندگی شان در سایه زن دوم است. شاید باید این سوال را از زن دوم هم کرد که نفقه گرفتن از مردی که همسر دیگری دارد، تا چه اندازه به عواطف او پاسخ میدهد.
جعفر میلانی تاکید میکند که ازدواج دوم مقرراتی هم دارد و مقرراتش آنقدر سخت است که بهتر است آقایان اصلا به فکر انجامش نیافتند!
وقتی خداوند متعال در آیات کریمی قرآن در این مورد صحبت میفرمایند، به این معناست که مردها اگر بتوانند و بخواهند با بیشتر از یک زن، دو زن، سه زن یا چهار تا ازدواج بکنند، بایستی حتما بینشان با عدل و انصاف و برابری مراعات بشود و رفتار بشود و آخر این آیه میفرمایند خدای متعال که و فکر میکنید که میتوانید برابری بکنید، برای اینکه نخواهید توانست که برابریکردن را. بنابراین خداوند متعال میداند که انسان نمیتواند برابری بکند ولذا میگوید اگر نمیتوانید برابری بکنید، لذا بمانید روی همان یک دانه ازدواجتان .
موضوع برقراری "عدالت"
اقای میلانی میگوید ایجاد این "برابری" و "انصاف" شاید از جهت مالی امکانپذیر باشد اما بخاطر احساس و عواطفی که خداوند متعال گذاشته در خانمها که شاید 10درصدش در آقایان باشد، آن خانم دوم احساس میکند بر زن اول برتری دارد در هر حالتی، حتی در یک کلمه یا در یک نگاه، و دراینجاست که عدالت برهم میخورد و لذا مردها نخواهند توانست عدالت را برقرار کنند. و همانجور که خداوند متعال، خداوندی که خودش خالق است، خودش بهتر میداند که سازنده است. میگوید، نخواهید توانست و لذا بهتر است بمانید به همان وضع اولتان.
اگر چنین است پس چرا این قانون برداشته نمیشود؟ پاسخ ما را به همان جای اول برمیگرداند،
جعفر میلانی:
یک خانمی هست مثلا با دوـ سهتا بچه. شوهرش فوت شده، هیچ کسی را هم ندارد که ازدواج بکند، هیچ کسی را هم ندارد که کمکش بکند و خودش هیچ امکانی هم ندارد که این خانم کار بکند، مثلا خواندن و نوشتن بلد نیست، کارکردن شاید وضع جسمیاش کمک نمیکند زیاد بایستد روی پایش و اینور و آنور حرکت بکند و فلان اینها. خب وقتی این خانم، وقتی ازش سوال میکنید، میگوید من حاضرم. خیلیها هم هستند، حتی شاید خود شما هم شنیده باشید،میگوید من حاضرم تحمل بکنم زن دوم باشم، فقط اقلا یک سقفی روی سرم باشد."
بایستی به دنبال چه راهحلهایی بود؟
معضل زنان سرپرست خانواده، زنانی که همسرشان را از دست داده اند یا بهردلیل باید به تنهایی مخارج خانواده را تامین کنند، تنها مختص ایران نیست. در کشورهای پیشرفته هم این پدیده وجود دارد. در آلمان به عنوان مثال روی مادران تنها تکیه ویژهای میشود. اما کمک به این زنان را که بتوانند روی پای خود بایستند و ازنظر مالی در تنگنا نمانند بر عهده دولت است. این وظیفه را سیستم اجتماعی برعهده میگیرد. جامعه مسئول نه فقط زنان تنها، که میلیونها انسانی است که بدلیل کهولت، نقص جسمی و ... نمیتوانند زندگیشان را اداره کنند. چرا نباید به دنبال یک چنین راهحلهایی بود؟ چرا قوانین انسانی تر کردن جامعه به مردها اجازه ازدواج موقت، ازدواج مجدد را میدهد. آنهم به نام حمایت از خانواده!
جهت اگاهی بیشتر دوستان از قوانین ایران بخصوص قوانین مربوط به زنان ایرانی از هفته اینده به بیان و بررسی قوانین میپردازیم.
با تشکر از دوستان
ازدواج مجدد بدون اجازة همسر اول حرام است
آیتالله صانعی: ازدواج مجدد بدون اجازة همسر اول حرام است
آیتالله صانعی، مرجع تقلید، گفت: «ازدواج مجدد مرد بدون رضایت همسر اول بهنظر اینجانب حرام و گناه است و از نظر شرعی جرم است و اگر زنِ اول بعد از عقد زنِ دوم رضایت ندهد، این عقد اثر حقوقی ندارد.» به گزارش ایسنا، آیتالله صانعی در گفتوگو با رادیو «دویچلاند فونک» آلمان، با ابراز تأسف از ارائة برخی لوایح به مجلس شورای اسلامی، که به مرد اجازه میدهد بدون رضایت زن اول مجدداً ازدواج کند، اظهار کرد: «امیدوارم چنین قانونی در مجلس شورای اسلامی به تصویب نمایندگان نرسد و من همواره دعا میکنم چنین امری، که آن را ظلم و خلاف عدالت میدانم، به قانون تبدیل نشود.» صانعی با بیان اینکه با تعدد زوجات مخالف نیست بلکه با آزار و اذیت زن مخالف است، تأکید کرد: «اگرچه مسئلة تعدد زوجات در برخی زمانها و در برخی قبایل متعارف و مرسوم و مورد پذیرش زنان بوده است اما امروز چون این مسئله موجب آزردگی خاطر زنان است انجام آن نیازمند اذن زن اول است و در حقیقت زن دوم گرفتن در اختیار زن اول است و این عین عدالت است.» این مرجع تقلید، با بیان اینکه اینگونه مسائل به وضع قانون نیازی ندارد بلکه باید بدون قانون و در کانون خانواده با رضایت زن اول حل و فصل شود، اظهار امیدواری کرد: «مجلس خدای ناخواسته با تصویب این قانون مشکل دیگری به مشکلات موجود مخصوصاً مشکلات زنان نیفزاید». آیتالله صانعی همچنین اظهار کرد: «در اسلام، در حقوق تفاوت هست اما خلاف عدالت نیست و ما در مباحث علمی ثابت کردهایم که این تفاوت خلاف عدالت نبوده و نیست و در اسلام زن و مرد در تمام حقوق اجتماعی و سیاسی با هم برابرند بهگونهای که حتی زنها میتوانند عالیترین مقامات سیاسی را نیز عهدهدار شوند.» این مرجع تقلید در پاسخ به این سؤال که بهرغم برابری حقوق زن و مرد در اسلام چرا پُستها و سمتهای آسمانی مانند پیامبری و امامت به زنها داده نشده است، گفت: «تاریخ را نمیتوان در مقابل متن قانون قرار داد. قانون با بیان کلی برابری حقوق را ثابت کرده است و اگر ایرادی هست مربوط به فرهنگ جوامع است نه قانون.» وی افزود: «چگونه میتوان در جامعهای که دختران را زندهبهگور میکردند توقع داشت پیامبر زنی را بهعنوان رهبر یک جامعه منصوب کند؟ جامعة آن روز پذیرش این مسئله را نداشت. همانطور که امروز هم برخی افراد جامعه با همة آگاهیها و پیشرفتها توان پذیرش و تحمل برخی دیدگاهها را ندارند.»
دفاع نمایندة تهران از مادة 23 لایحة حمایت از خانواده
نمایندة مردم تهران دربارة مادة 23 لایحة اخیر حمایت از خانواده گفت: «عدهای سعی کردند از این محمل برای مطرح کردن خودشان استفاده کنند و فضای غیرکارشناسی ایجاد کنند.» فاطمه آلیا در گفتوگو با روزنامة رسالت عنوان کرد: «مادة 23 میگوید آقایان برای ازدواج دائم مجدد باید از دادگاه اجازه بگیرند. ببینید، در چند سال گذشته، طوری بوده که چون اجازة دادگاه شرط نبوده بعضی سوءاستفاده میکردند و مشکلاتی برای خانواده پیش میآوردند، هم برای همسر اول و هم برای همسر دوم.» آلیا گفت: «اگر به عمق مطلب توجه شود، ملاحظه میشود که جانب زنان گرفته شده است.» و ادامه داد: «شکل فعلی بهتر از گذشته است، یعنی خیلی از آقایان پنهانی اقدام به ازدواج میکردند که هم برای خانم دوم مضر بوده و هم برای خانم اول. در واقع، دو خانواده متلاشی میشده چون مخفیانه و پنهانی بوده ولی الان باید با اجازة دادگاه باشد.» آلیا همچنین دربارة تصویب این لایحه در مجلس هفتم گفت: «چند طرح تاکنون مطرح شده، یکی این است که آن را در قالب اصل 85 در کمیسیون تخصصیاش به تصویب برسانیم و راه پیشنهادی دیگر اینکه آن را دوفوریتی کنیم تا در مجلس هفتم به تصویب برسد. در غیر این صورت، در دستور کار مجلس هشتم قرار میگیرد.»
نامة جمعی از فعالان حقوق زنان به نمایندگان زن مجلس در اعتراض به لایحة حمایت از خانواده
بیش از 550 نفر از فعالان حقوق زنان در نامهای به نمایندگان زن مجلس شورای اسلامی اعتراض خود را نسبت به لایحة حمایت از خانواده اعلام کردند. در این نامه، با بیان اینکه «بسیاری از زنانی که دغدغة حل مشکلات زنان را دارند نسبت به اغلب مفاد این لایحه معترض هستند»، آمده است: «تمامی کسانی که دلسوزانه در مورد تبعات منفی این لایحه صحبت کرده و قلم زدهاند نگران عواقب وخیم تصویب قوانینی هستند که بر زندگی میلیونها زن ایرانی تأثیرات ناخوشایندی میگذارد. همة آنان مانند شما برای سرنوشت ایران و نیمی از جمعیت آن یعنی زنان نگراناند و میخواهند مشکلات انبوه خانوادهها و زنانی که در وضعیت بیثبات گرفتار شدهاند تا حد امکان کاهش یابد و اگر به این لایحه حساسیت بیشتری دارند به سبب آن است که متأسفانه بحث در مورد این لایحه از چارچوب حقوقی بیرون رفته و به بازیهای جناحی و سیاسی تقلیل یافته است، بدون آن که شرایط میلیونها خانواده که از تأثیر مخرب تصویب آن رنج خواهند برد در نظر گرفته شود.» در این نامه، ضمن اعلام اینکه «مخالفت با تعدد زوجات به زندگی شخصی همة زنان ایران گره خورده»، آورده شده است: «هم شما و هم ما امضاکنندگان این نامة سرگشاده میدانیم که مشکلات بسیاری در نظام حقوقی کشور در زمینة حقوق و جایگاه زنان وجود دارد که زندگی بسیاری از آنان را با بنبستها و مشکلات جدی و خانمانسوز مواجه کرده است. اگر چنین نبود، اساساً قوة قضاییه درصدد تنظیم لایحه برای تخفیف این مشکلات برنمیآمد. اما لایحهای که قوة قضاییه ارائه کرده بود با تحمیل عجولانة چند ماده به ضد خود یعنی به ضد خانواده تبدیل شد.» در ادامة این نامه افزوده شده است: «بهنظر میرسد قوة قضاییه که در دادگاهها بهطور ملموس و مستقیم درگیر پروندههای بسیار است و نیز شما نمایندگان زن مجلس که لااقل در طول نمایندگی خود موکلان و مراجعان دردمند بسیاری داشتهاید که قوانین موجود برایشان مشکل آفریدهاند، و بالاخره ما فعالان زن که سالهاست هر امکان کوچک مالی، جانی و قلمی خود را برای رفع مشکلات زنان کشورمان به خدمت گرفتهایم، همگی میخواهیم قانون فعلی خانواده با توجه به انبوه مشکلات موجود زنان اصلاح شود، اما در این میان بهیکباره عدة قلیلی از مردان سیاست موضوعی به این روشنی و سادگی را به یک مسئلة جنجالی سیاسی و امنیتی تبدیل کردهاند.» همچنین در بخش دیگر این نامه آورده شده است: «تاریخ و وجدان حقجویانه به ما میگوید وارد درگیریهایی که ربطی به جامعة زنان ندارد، نشویم و به فکر میلیونها زن و دختری باشیم که بعدها از تصمیمها و مصوبات ما رنج خواهند دید. از این رو، پیشنهاد میکنیم که شما از قدرت نمایندگیتان بهره بگیرید و در کنار یکدیگر و به همراه ارائهدهندگان اولیة این لایحه (یعنی کمیسیون زنان قوة قضاییه) و نیز نمایندگانی از زنان پیشین مجلس جلسات هفتگی بحث و گفتوگو در حضور افکار عمومی زنان (در یکی از شبکههای صدا و سیما) برگزار کنیم و به طرح مشکلاتی که برخی از مفاد این لایحه بهوجود میآورد، بپردازیم و به این طریق به قوانینی که واقعاً به نفع ثبات میلیونها خانوادة ایرانی است، دست یابیم.» امضاکنندگان این نامه در انتها تأکید کردهاند: «اگر صدا و سیما، که مدعی یک «رسانة ملی» است، قرار نیست در انحصار عدهای باشد، اکنون ما گروههایی از زنان مملکت دربارة لایحهای که به زندگی تکتک ما زنان ارتباط پیدا میکند، میخواهیم گفتوگو کنیم.»
" align=textTop border=0>
شهاب مرادی |
گفت که حجاب زنان توهین به مردان است
گفتم چرا؟
گفت:چون وقتی زنی خود را از مردی می پوشاند با این کاربه مرد می گوید تو: چشم چران هستی .تو به انسانیت زن بها نمی دهی .
تو زن را فقط وسیله ای برای لذت بردن می دانی ونمی توانی زن را جدای از جسمش در نظر بگیری.
ادامه داد حجاب اجباری هم توهین به زنان ومردان است
گفتم: پس چرا هیچ کس انجام وظیفه نگهبان بانک را توهین به مردم نمی داند چون با حساب شما مراقبت از بانک دزد دانستن مردم است در حالیکه فقط کسی به نگهبان اعتراض می کند که اورا مزاحم دزدی خود می داند کسانی هم که به حجاب زن اعتراض می کنند حجاب رامزاحم دزدی جنسی خود ( چشم چرانی) می دانند
من و شما و خیلیها، تا بزرگی را میبینیم - نمیدانم، شاید از روی عادت باشد، یا شاید ...!؟- فوراً جلو میرویم و میگوییم : " آقا یک نصیحتی به ما بفرمایید".
همین مسأله، موضوع فرمایش حضرت آیت الله محمد تقی بهجت است که خود، اندرزی بسیار ارزنده و نصیحتی پربار است.
به امید آنکه لااقل بر این پند گوش فرا دهیم و به هوش آییم.